صدای پای آب

واقعیتش اینه که همه چیز عوض شده...

هیچوقت فکرشو نمیکردم که امروز اینجا باشم...

مشکلات...

تنهایی...

فقط دارم روزامو سپری میکنم

هیچ امیدی نیست

مشکلاتم به قدری زیاده که نمیدونم از کجا شروع کنم

همشون وصلن به همدیگه

هر لحظه آرزوی مرگ میکنم

این جسارتو ندارم که خودم کاری بکنم

هر لحظه نابودی ذهنمو تصور میکنم

 

نوشته شده در سه شنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 0:17 توسط ۱۸-۲۷| |

امشب رو تا عمر دارم یادم نمیره،گفتم همه چیو،پرسید و همه چیو گفتم

خوشحالم

به اندازه خوشحالیم  هم میترسم

و به اندازه ترسم غمگینم

بعد دو سال....

نمیدونم

کاش پشیمون نشم

دیگه خیالم راحته

افسوس نخواهم خورد

البته احساس حماقت هم می کنم

نوشته شده در دوشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 2:9 توسط ۱۸-۲۷| |

ما نسل بدبختی هستیم ، دستمان به مقصر اصلی نمی رسد،

از همدیگر انتقام می گیریم!


(تماما مخصوص)

"عباس معروفی"



قبول دارم شرایط سختیه

هممون خسته شدیم

ولی بیاین با همدیگه مهربون تر باشیم

به خدا حال و حوصله ای برای جر و بحث برا هیچکدممون نمونده

بیاین با همدیگه مهربون تر باشیم...


نوشته شده در دوشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۲ساعت 18:23 توسط ۱۸-۲۷| |

به شانه ام زدی

که تنهایی ام را تکانده باشی


به چه دل خوش کرده ای؟!

تکاندن برف

از شانه های آدم برفی؟



"گروس عبدالملکیان"

نوشته شده در سه شنبه هجدهم تیر ۱۳۹۲ساعت 21:57 توسط ۱۸-۲۷| |

وای که چه شبی بود

آهنگای شاد، بزن و برقص، اداهای ندید بدیدی تعطیل

فقط به عنوان یه دختر ناراحت شدم که چرا به اندازه پسرا نتونستم شادیمو نشون بدم

به نظرم خیلی ها هم نه علاقه ای به فوتبال دارن نه کوچکترین آشنایی باهاش دارن یا حتی بدون حس ملی

فقط و فقط برا شادی اومدن

واقعا بهش نیاز داشتیم

نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 1:27 توسط ۱۸-۲۷| |

مشکل ما اینه که به قدری رنج کشیدیم که تا یه روزنه ای از نور میبینیم خیلی زود امیدوار میشیم در حالی 

که شاید پشت این روزنه نه خورشید بلکه شمعی روشن باشه که خیلی زود قراره خاموش

 شه...امیدوارم که ناامید نشیم...

نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 1:22 توسط ۱۸-۲۷| |

خوب ... با تبریک به کسانی که به آقای روحانی رای دادند ، انتخابات هم که به سلامتی تموم شد ... ، من میگم برگردیم سر آکادمی ! (: 

حق کی بود برنده امسال آکادمی بشه ؟ (:

"از پیج فیس بوک آقای هومن خلعتبری"


آقای خلعتبری داشتم فکر میکردم وقتی اتفاقات آکادمی درحال وقوع بود شما سربسته

 نشون دادین که موافق نیستن و خیلیا از این جهت از شما ممنون بودن و طرفداراتونو

 به عبارتی امیدوار کردین

اما این پست بوی همخو شدنو داره

چه فرقی داشت کی برنده بشه به هرحال این یه مسابقه بود مطمئنا هرشرکت کننده ای

 برای خودش طرفدارایی پیدا کرد و اگه واقعا علاقمند باشه ادامه میده و به جمع هواداراش

 برمیگرده اگه نه حتی اگه برنده بشه با پولش میره پی خوشگذرونیش

سروش که برنده شد تا حالا یه آهنگ بیرون داده، ارسلان که همون اوایل حذف شده تا 

حالا چن تا آهنگ بیرون داده برای هیچ کس هم مهم نیست که کی برده بود مهم کارای 

الانشونه

فریاد مردم ما از بی عدالتی بود، یه برنامه ای بود که باهاش شاد میشدن

تقلب شما توهین به شعور مردم بود مردم از این توهین ها خسته شدن

هرکسی تو هرجایگاهی که هس به اندازه ی قدرتش ستم میکنه شما هم تو مقیاس یه

 مسابقه تلویزیونی

آقای خلعتبری ستم بعضیا ریش و سبیلیه ستم شما هم کراواتی

واسه این مردم بی عدالتی بی عدالتیه دیگه ریش و سبیل و کرواتی فرقی نداره

نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۲ساعت 11:16 توسط ۱۸-۲۷| |

معتقدم باید عمیق تر اندیشید

واقعا دوس ندارم بیشتر از این بنویسم

شایدم دوس دارم که بنویسم اما...اما اماهایی وجود داره

اگه عمیق تر بشم باید به این اماها توجه کنم

ولی میخوام اینو بگم که به معنای واقعی دلسرد شدم...

نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۲ساعت 0:30 توسط ۱۸-۲۷| |

خیلی ناراحت و عصبی بودم، اصلا نمیتونستم تمرکز کنم تا درس بخونم، حرفاش کلافه م کرده بود آخه تا حالا

کسی راجع به من همچین قضاوتی نکرده بود به عقیده ی خودمم من اون آدمی که اون تصور میکرد

 نبودم

به مامان گفتم بریم بیرون تا حال و هوام عوض شه و کمی درس بخونم

رفتیم پارک بانوان،این مسئله منو بیشتر ناراحت کرد

داشتم به این فکر میکردم که میخواستن دانشگاه هارو هم تفکیک جنسیتی بکنن چون به گفته ی اونا روابط

 ناصحیح زیاد شده ولی من یه سوال دارم مثلا دوره ی ابتدئی و راهنمایی و دبیرستان مدارس 

دخترانه پسرانه جداس آیا بچه ها دوس پسر و دوس دختر نمیگیرن یا رابطه ی جنسی 

ندارن؟؟؟؟؟!!!!!

اصلا گیریم دانشگاه هارم جدا کردین،محل کارمون هم قراره جدا کنین؟؟؟؟؟

همین پارک بانوان رو حتی بعضی از خانوم ها قبول دارن میگن امنیتش بیشترههههه

چرا باید امنیتو وقتی بدست بیاریم که زور بالاسرمون باشه؟؟؟؟

افراد جامعه ی ما مشکل برقراری ارتباط دارن، این نیاز بشر هس که ارتباط برقرار کنه با سایر افراد

حالا ما میایم این محیط مناسبو میگیریم ازشون و یه جورایی اون فردو وادار میکنیم از راه های نادرست این

 ارتباطو برقرار کنه بعدش میگیم مردم ما جنبه و فرهنگ اینو ندارن که دختر و پسر یه جا باشن

جامعه ما در حال گذر از سنت به مدرنیته س و باید هم متحمل یه سری آسیب ها باشه چون فعلا بین سنت

 و مدرنیته سردرگمه

شما وقتی میای از ترس این آسیب جامعه تو محدودتر میکنی مشکلی که در سنت براش وجود داشته رو 

عمیق تر میکنی که اونوقت اصلاح کردنش هم سخت تر میشه

اما اگه آسیب گذر رو تحمل کنی جامعه ت به تعادل میرسه

چی میشه به مسائل عمیق تر نگاه کنیم و غیر از حال به فکر چن سال آینده و نسل های بعدمون هم 

باشیم!!!

نوشته شده در جمعه هفدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 17:55 توسط ۱۸-۲۷| |

2سال گذشته کتاب هام بهترین دوستان من بودن

بهترین لحظه هامو کتابایی که خوندم برام به وجود آوردن

بعضی وقتا هم تا ساعت ها کتابا تو بغلم گریه کردم

خیلی بهشون وابسته م

من با اونا زندگی می کنم

خیلی چیزا بهم یاد دادن

نوشته شده در شنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 23:18 توسط ۱۸-۲۷| |

Design By : Mihantheme